مدح و ولادت امام مجتبی علیهالسلام
این حرفها حرف دل یک یا کریم است غصه نخور ای دل خدای ما کریم است از مشکـلات اقـتصادی بیم مان نیست تا ذکــر لب ها لا اله الّا کـریــم است هرکس پی رزقش به هر در میزند لیک روزی ما از روز اول با کـریم است آن کــه خــدا ما را گــدای او نـوشته یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است امشب شب تغییر درضرب المثل هاست هر چه گدا کاهل بود آقــا کریم است آن کس که رزق عشق من را مینویسد بر سـیــنــه ام نام حسن را می نویسد چشم انتظار این سحر چشم سحر ها در جستجوی این قــمـر چشم قمرها کوه نمک آمد بگـو هــرجـا که رفتی شیرین تر از قند است اینگونه خبرها مولا پدر شد مصطفی صاحب پسر شد پس خوش به حال این پسر با این پدرها باید عقـیـقـه کرد باید حــرز انداخت باید بپــوشــانی رخش را از نظرها مــولای ما اسپـنــد میـسوزاند امشب زهرا برایش چار قل میخواند امشب آن حضرتی که عالمی درمحضرش بود جن و ملک هر دم مرید منبرش بود الـــعــــزةُ لله ایـــن ذکـــر شـــریــف نقش نگین حــلــقـه ی انگشترش بود پیش جذامی ها به رحمت می نشست و هم سفره با هر مستمند کشورش بود هر روز میلرزیــد اگر بین وضویش از ترس قبر و خوف روز محشرش بود با اینکه رفته حج پیــاده بیست باری گوید چه گویم پیش حق از شرمساری فرمایشاتت چون چراغ بین راه است درپای درست هرکه ننشیند تباه است فرموده ای که دستگیری ار فـقـیران محبوب تر از اعتکاف چند ماه است فرموده ای که غفلت از یـاد خــداوند از ریشه های اصلی نخل گناه است فرموده ای هرکس که حسن خلق دارد چون روزه دار دائم الذکر و صلاة است هرکس که با نامحرمی خــلوت نماید مثل کسی باشد که پیش پرتگاه است امشب به نــام یاکریم الـعــفــو گـوئیم با یاعــلــی و یـا عـظـیم العـفو گوئیم |